هنو لباسایی که قبل از عید از خوابگاه آوردم که بشورم نشستم و تو کیسه در معرض گندیدنه

اتو متو که کلا هیچی

چمدونم ولو وسط اتاقه با کتابایی که مثل خر فقط زحمت حمالیش رو کشیدم و دست و دلم به بستن چمدون و جمع کردن وسایلم نمیره

یه سری کار کامپیوتری هم دارم که چون لب تاب ندارم باید تا فردا تو خونه انجامش بدم و دهنم سرویسه نمیدونم برسم یا نه

باید برم حموم و موهامم خودم کوتاه کنم چون یه ماه پیش که رفتم آرایشگاه رید توش و مراسم اپیلاسیون و پشم زنی هم مونده :/

بعده عید هر هفته امتحان گذاشتن

و شنبه هام دوتا و یکشنبه ها یه پرسش داریم

چهارشنبه هم یه کوییز داریم که نگم براتون

ولی من کلا تو این تعطیلات شاخ غولو شدم و فقط یه جلسه بیو خوندم :/

کلاس موسیقی هم دارم و سازم رو نیاوردم و طبیعتا هیچی تمرین نکردم و برگردم دچار جراحات فراوان در فلان ناحیه میشم چون به خیال خام استادم من کل عید رو باید تمرین کرده باشم

اعصابم هم خورده از دانشگاه بخاطر یه سری مسائل میدونم برگردم ماجراها داریم

دچار افسردگی دم رفتن هم شدم دلم میخواد یکیو جرو وا جر کنم ولی هیشکی پا رو دمم نمیذاره

فقط الان رفتم یکم ریدم به ل و دوستان دلم خنک شد


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها