در حالی که تا چند دقیقه دیگه کلاس مون شروع میشه
من اومدم رو تختم لش کردم واستون پست میذارم
چون هفته پیش خواستم الکی واسه ه حضور بزنم که استادم فهمید
تا اینجاش که به تخمکمه و دروغ گفتم و لو رفتم دیگه
آدم که نکشتم
اما گند کار اونجایی در اومد که زنگ زدم به ه خبر فتحمو براش بگم
داشتم با آب و تاب قضیه رو واسه ه میگفتم که بچه ها بهم گفتن برنگرد گازشو بگیر برو استاد پشت سرته و شنیده :/
ل گفت بد نگات کرد و رفت سمت ماشینش
الانم من غایب شدم که قیافه م یادش بره گندم رو جمع کنم


پی نوشت:ولی خداییش ه ارزشش رو نداره که انقدر مرام واسش به خرج میدما
اما نمیدونم چرا بازم به خرج میدم
نه تشکری نه چیزی
طلبکارم بود
انگار نه انگار به خاطر اون به *ا رفتم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها